بایستیم تا "بایستند" ("مجاهد پروری"، نه "سیاهی لشکر")
روز نیروی انتظامی _ نیروهای مرزبانی فراجا _ ۱۴۰۱
بسمالله الرحمن الرحیم
خدمت برادران و سروران عزیز سلام عرض میکنم.
نکات مهمی در مورد بخصوص کسانی که در صف در مرزها، در پایگاهها و پاسگاهها هستند هم خودشان باید بدانند و هم ملّت، که این کار چه اهمیت مادی و علاوه بر آن چه اهمیت معنوی دارد. این احساس پیدا نشود که آن کسانی که بچهها یا خانوادههایی که خیلی مثلاً اهمیت ندارند یا پارتی ندارند ارتباط ندارند اینها را مناطق دور و مرزی و مناطق سخت و بد آب و هوا و خطرناک میاندازند و هرکس ارتباطی دارد و به جایی وصل است و وضعشان مناسبتر است اینها مناطق مرزی و محروم نمیروند. این احساس به هیچ وجه نباید به وجود بیاید و به خصوص که نباید واقعی باشد و اینطور باشد. این تأکیدی که در قرآن و روایات و احادیث ما در مورد مرزبانان، کسانی که همه خواب هستند آنها بیدارند و وقتی همه امنیت دارند آنها سینه به خطر سپردهاند. قرآن کریم این رفتار را تقدیس کرده و آنها را جزو مجاهدین درجه یک خوانده، اساساً در مورد مرزبانی آیه نازل شده است. کلمه «مرابطه» و «رابطون» به معنای مرزبانی است که به اهمیت و قداست آن اشاره شده است. من به یکی دو آیه و حدیث در این مورد مرزداران اشاره میکنم و بعد تفسیر آن را خود سروران عزیز بروند ببینند که چه دقتهایی در این مورد شده است. در هر مورد چند نکته و کلیدواژه فقط فرصت میکنیم اشاره کنیم چون تفسیر اینها وقت میبرد و ابتدا توجه به این که مسئله مرزداری و مرزبانی چه ارتباطی با معنویت و دین دارد و چرا باید یک امر مقدس و معنوی باشد؟ چرا یک جهادی در راه خدا تلقی میشود؟ چرا در آیات قرآن با تقوا و معنویت گره خورده است. ایمان که معنویت است و معنویت هم که مرز ندارد. در حالی که در روایاتی که در تفسیر این آیه که عرض خواهم کرد آمده، اشاره شده که مرزها هم مرز مادی و هم مرز معنوی و عقیدتی است. اولین نکته این است که دینداری و معنویت به هیچ وجه با این تفکر بده بره، ولش کن، مهم نیست، مرزبندی نکن، دفاع نکن و... قابل جمع نیست یعنی ایمان با وادادگی و بیمرزی قابل جمع نیست. قرآن میفرماید هرجا که ایمان و مؤمنینی هستند حتماً حساسیت در مورد هم مرزهای مادی کشور و جامعه ایمانی و مرزهای عقیدتی و معنوی هر دویش مهم است. این نکتهای که معنویت و مرزبانی چه ارتباطی با هم دارد؟
نکته دیگر این که چرا مسئله اینقدر مهم است که در مورد آن آیه نازل شده و چرا این عمل یک عمل کاملاً دینی و معنوی علاوه بر این که بُعد مادی دارد یک بُعد مهم اخروی دارد و باعث نجات و رستگاری کسانی است که آسایش و امنیت و راحتی خودشان را فدا میکنند تا مردم، امت، ملت، آرامش و امنیت داشته باشند. اولین آیهای که اشاره میکنم آیه 200 سوره آل عمران است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُواوَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ای آنان که ایمان را برگزیدند مقاومت کنید «و صابروا» نه تنها فردی مقاومت کنید «اصبروا» بلکه «صابروا» یعنی جمعی مقاومت کنید مقاومت فردی و مقاومت جمعی. حالا تفسیرهای مختلفی هم در مورد این شده است. بعد از این که میفرماید صبر و مقاومت کنید، قوی باشید از پا در نیایید، وا ندهید، سستی نکنید، تنبلی نکنید نگویید مهم نیست، دقیق و محکم باشید بعد از این، میفرماید هم صبر فردی و صبر جمعی داشته باشید بعد میفرماید «و رابطوا» محکم مرزها را بپایید و مراقب نفوذ دشمن و دشمنان باشید. مراقب باشید بر شما بر مرزهای شما مسلط نشوند مراقب باشید احساس نکنند که شماها نفوذپذیر هستید و وادادید «رابطوا». مرابطه به معنی یک کار تشکیلاتی منظم متحد است.- اینهایی که میگویم همه در این لغت هست – کار جمعی تشکیلاتی منظم مرتبط نفوذناپذیر و نگهبانی از مرزهاست. رباط که میگویند در لغت، هم به کاروانسراها و مهمانخانه میگفتند مرتبط، ارتباط، ربط، ریشه مرابطه همین است هم به این معنا که خودتان با هم مرتبط و منسجم باشید و ارتباط تشکیلاتی قوی و هم به این معنا که به پایگاه و پاسگاه هم رباط میگویند. به پایگاههای مرزی و پاسگاهها رباط میگویند و مرابط یعنی کسانی که در مرزها مراقب هستند. بقیه میخوابند اینها بیدارند. بقیه میترسند اینها بیباک هستند. بقیه وا بدهند اینها محکم هستند. بنابراین رباط به معنی بستنگاه و این که آنجا مقری است که سلاحها و اسبها همه چیز آماده و بسته است و به این معناست. پس میفرماید ای آنان که ایمان آوردهاید مقاومت فردی، مقاومت جمعی، ارتباط تشکیلاتی و نگهبانی و پاسداری از مرزها، بعد میفرماید «واتقوا الله» خدامحور باشید و خدا را هدف بگیرید «لعلکم تفلحون» اگر میخواهید رستگار شوید. یعنی مرزبانی و مقاومت را با اخلاص و تقوای الهی گره میزند و بعد میفرماید راه رستگاری است. یعنی یکی از اقشاری که خداوند به آنها وعده رستگاری داده شماها و نیروهایتان هستید. به شرط مقاومت و محکم بودن و هدف هم غنیمت و شهرت نباشد خدا را هدف بگیرید. اینجا میفرماید باشد که رستگار شوید.
چندتا کلیدواژه در این آیه است به نظرم دقت به آنها و برنامهریزی برای آنها و حساسیت روی اینها مهم است. اولاً مفسرین میگویند چرا به مؤمنین میگوید صبر کن؟ معنیاش این است که ایمان بدون صبر و مقاومت ایمان نیست. یعنی خداوند به مؤمنین میگوید مذهبیها، مؤمنین، آنهایی که ادعای دیانت و تدین دارید «اصبروا» محکم باشید در برابر هوسهایتان محکم باشید. در برابر فشار دشمن محکم باشید و مقاومت کنید. در برابر سهلانگاری «اصبروا» صبر به معنی تحمل نیست. صبر یعنی مقاومت که این هرجایی یک معنا میدهد. یک جا تحمل است فشار زیاد است نباید وا بدهیم باید تحمل کنیم. یک جایی صبر در برابر شکم و شهوت است که مصداق تقواست که میگویند آسیبپذیر نباش. اینجا صبر به این معناست. یک جا صبر به معنای تلاش چند برابر است. یک جا صبر به معنای سکوت است. نه سکوت از ترس و عافیتطلبی، بلکه سکوت از سر این که جواب نده، آن طرف میخواهد تو را عصبانی کند تو قوی باش و ظرفیت داشته باش و منفعل نباش. بنابراین صبر یک معنای عام است و اینجا قرآن میفرماید که آنهایی که ایمان آوردند بدون صبر و مقاومت ایمان شما، ایمان نیست ادای ایمان است. لذا تمام کسانی که یا ماها که ادعا میکنیم مؤمن هستیم محکم نیستیم زود وا میدهیم و زود مأیوس میشویم، زود مغرور بشویم و زود بترسیم و یا دیر بترسیم. معنی اینها بیصبری است. آقا طول کشید ما این همه وقت داریم این کارها را میکنیم به نتیجه نرسید نکند که اصل آن بیخود است و درست نیست یا این دیدگاه که تا کی شرایط حساس؟ تا کی مقاومت؟ تا کی مرگ بر استکبار؟ این یعنی وادادیم و بریدیم. تا کی فلان مشکل و سختی را تحمل کنیم؟ تا کی بیدار باشیم؟ و... میفرماید اگر دنبال رستگاری هستید این تا کی، تا کی را نگویید! مؤمن تا زنده است رزمنده است یعنی باید در صحنه خودش را در سنگر احساس کند. پس این «اصبروا» یعنی در برابر مشکلات و ناگواریها و سختیها و هوسها و جاهطلبیها و راحتطلبیهای شخصی خودتان قوی باشید، خودسازی کنید و محکم باشید. «صابروا» همدیگر را هم به صبر و مقاومت توصیه کنید یعنی مقاومت جمعی. هم همدیگر را «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» که میگوید یعنی مدام به همدیگر بگویید راه درست این است اشتباه نکن و بعد تواصی به صبر، یعنی همه به هم بگویید مقاومت کنیم، شک نکنیم، خسته نشوید، ادامه بدهیم، وا ندهیم. این را مصابره، صابروا میگویند. مقاومت جمعی و ملی. تا مقاومت فردی نباشد مقاومت ملی نخواهد بود. اگر آدمهای قوی تربیت نشوند دیگر ملت قوی نخواهیم داشت. پس اول صبر فردی، صبر جمعی که همه مراقب باشید که به همدیگر بگوییم مقاومت را ادامه بدهیم و خسته نشویم. حالا «رابطوا» اینگونه میشود از مرزهایتان دفاع کنید. مرزهای حیثیتی و شرفتان، مرز عقیدتی، مرز مالی، خب ملتهایی که هم مقاومت نکردند، هم درست مقاومت نکردند، هم نتوانستند از مرزهای هویتی خودشان دفاع کنند، هم در طول تاریخ دیدیم چه بر سرشان آمده، و از جمله خود ملت ما در دورههای گذشته، اشغال کردند و آمدند و کشور ما را هم در جنگ اول و هم در جنگ دوم، گرفتند بین خودشان تقسیم کردند، غارتمان کردند، این ملت را بیناموس کردند. تجاوز کردند نوکرهای خودشان را بالای سر ملت گذاشتند. چرا؟ چون ملت نه صبر کرد، نه مصابره و نه مرابطه. وا داد چوب آن را خوردیم. الآن این عزت و قدرتی که الآن آمده که هیچ کشوری جرأت نمیکند به ایران حمله کند به شرق و غرب ما و به چپ و راست ما به بالا و پایین ما حمله میکنند ولی به ایران جرأت نمیکنند حمله کنند! عراق را میگیرند، افغانستان را میگیرند، سوریه آنطور، یمن، لبنان، لیبی، به همه جا حمله کردند برای چه به اینجا حمله نمیکنند برای این که احساس میکنند آن صبر، مرابطه و مصابره اینجا هست. یک زمانی نبود. خب ملتهایی که وا دادند یا قضیه را جدی نگرفتند و گفتند حالا مهم نیست این یا آن. اینها چوبش را خوردند. تحقیر شدند، غارت شدند و مشکلات مادیشان اینهایی که مقاومت نکردند صد برابر شد. چون بعضیها میگویند مقاومت نکنیم وا بدهیم تسلیم بشویم وضعمان خوبتر و بهتر میشود! خب به تاریخ و گذشته ایران نگاه کن و به الآن همسایهها و خیلی از کشورهای دیگر نگاه کن. اینهایی که وا دادند و تسلیم شدند وضع دنیویشان بهتر شد یا بدتر شد؟ الآن خیلیهایشان نه امنیت دارند، نه رفاه دارند، نه دموکراسی و مردمسالاری است، نه انتخابات است نه برایشان هویت گذاشتهاند نه غرور ملی و نه غیرت دارند، هیچی برایشان نگذاشتند. آب و برق هم ندارند و هنوز امنیت هم ندارند. ولی جامعهای که محکم بایستد آخرتش جدا، وضع دنیویاش هم بهتر است. پیشرفت اقتصادی، سیاسی، نظامی، علمی، همه چیز را میتواند بکند وقتی که عزت و امنیت داشته باشد و هرکس از بیرون از هرجا بخواهد بیاید نتواند بیاید و همه برای اینها حساب باز کنند. مفسرین میگویند در روایات هم هست که اول مرزهای قلبی و عقیدتی خودتان را محکم کنید تا بتوانید مرزهای فیزیکی و مادی را محکم نگه دارید. آن مردمی که شل هستند، مرزهای عقیدتی ندارند، مرزهای ایمانی و قلبی ندارند اینها مرزهای فیزیکی را نمیتوانند نگه دارند تا دشمن یک کمی فشار بدهد اینها وا میدهند. آن کسانی میتوانند مرزهای فیزیکی را حفظ کنند که مرزهای عقیدتی و ایمانی را در درون خودشان فرد و جامعه تقویت کرده باشند و حفظ کنند. این هم یک استفاده دیگر از این آیه است. اینهایی که میگویم نکاتی است که در این آیه که مربوط به مرزبانی است آمده است. همانطور که به پایگاه مرزی، به قرارگاه و پادگان رباط میگویند، جالب است که به قلب هم رباط میگویند. چون قلب هم پایگاه اصلی مقاومت هم در جسم است و هم در روح. قلب روحانی که غیر ازاین است و قلب جسمانی که این است. به قلب هم رباط گفته شده است چون او باعث حفاظت از مرزهای انسانی میشود. به نماز و واجبات هم گاهی رباط گفته شده، چون ما را مرتبط با خداوند که هدف اصلی است نگه میدارد چون ریشه آن ربط و ارتباط است. نقل شده که امام صادق(ع) فرمودند که: «اصْبِرُوا عَلَی الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَلَی الْمَصَائِبِوَ رَابِطُوا عَلَی الْأَئِمَّهْ.» یک مصادیقی از این آیه را ذکر کردند و فرمودند وقتی که میگویند اصبروا یعنی هر کدامتان تکتک مقاومت کنید مسئولیتشناس باش، واجبات الهی را بشناس چه عبادی، چه سیاسی، چه نظامی، تکلیفشناس باش و مأمور به تکلیف باش. وقتی که میگوید صابروا یعنی دستهجمعی مقاومت کنید آنجایی که مصائب و مشکلات برایتان پیش میآید، حمله میکنند، جنگ تحمیل میکنند یا یک مشکلات و مسائل طبیعی پیش میآید، کرونا میآید، زلزله میآید، سیل میآید. «صَابِرُوا عَلَی الْمَصَائِبِ» تنها تنها نه، همه به هم کمک کنید که آنهایی هم که ضعیف هستند قوی بشوند و بتوانند مقاومت کنند. آنهایی که قویترند به ضعیفترها روحیه بدهند و تشویقشان کنند و کمکشان کنند که آنها هم مقاومت کنند. فرمودند همهتان مثل هم نیستید بعضیهایتان ضعیفتر هستید. آنهایی که قویتر قلبهای محکمتری دارند به بقیه که ضعیفترند و میترسند به آنها روحیه بدهید به آنها بگویید نترسید مأیوس نشوید، شک نکنید، وا ندهید. «وَ رَابِطُوا عَلَی الْأَئِمَّهْ.» یعنی ارتباطتان را با رهبران جبهه حق حفظ کنید آنها را تنها نگذارید. آنها به اعتماد شما در برابر دشمن ایستادهاند. وقتی ببینند پشتشان خالی است و شما مرد میدان نیستید آن وقت دیگر نمیتوانند مقاومت کنند مجبورند به دشمن امتیاز بدهند.رَابِطُوا عَلَی الْأَئِمَّهْ. رهبرانتان را در جبهه نبرد با دشمنانتان تنها نگذارید کاملاً مرتبط و منسجم باشید تا بتوانند به شماها اعتماد کنند. باز از پیامبر اکرم(ص) از جمله در توضیح همین آیه نقل شده است که فرمودند: «اصبروا علی صلوات خمس» صبر و مقاومت داشته باشید در مورد نماز، نگذارید رابطهتان با خداوند قطع شود. روزی 5 بار در برابر و محضر او بایستید و به خداوند تعهداتتان را دوباره تکرار کنید. با خدا تجدید بیعت کنید. اصبروا، صبر در نماز و حفظ ارتباط معنوی با خداوند. و پیامبر(ص) فرمودند اگر ارتباطتان با خداوند و نمازتان درست باشد میتوانید مقاومت کنید اگر ارتباطتان با خدا ضعیف بشود معنویت کم باشد نمیتوانید مقاومت کنید میترسید وسوسه میشوید، رشوه قبول میکنید. حاضرید خیانت کنید. بنابراین اصبروا علی صلوات. رابطهتان را با خداوند حفظ و محکم کنید که بتوانید معنوی بمانید چون اگر معنوی نباشید هم خودتان را میفروشید و هم ملت و کشور و دینتان را میفروشید و همه را توجیه میکنید. اصبروا علی صلوات، تک تکتان مقاومت کنید و رابطهتان را با خداوند و نماز حفظ کنید و نگه دارید. «وَ صابِرُوا» على قتال عدوکم بالسیف. صابروا، مراد مقاومت جمعی و نظامی در برابر دشمنان و تهدیدهاست. همه با هم در نبرد مسلحانه با دشمنانتان قوی باشید. پیامبر(ص) فرمودند صابروا، یعنی همه با اتحاد و قدرت، همه با هم یک مشت شوید و آماده دفاع مسلحانه باشید «وَ رابِطُوا» فی سبیل الله، و در راه خدا و برای خدا با همدیگر ارتباط داشته باشید. یعنی هدف از ارتباط و تشکیلات، اطاعت خداوند و تأمین مصالح خلق و مصالح مردم باشد. «وَ رابِطُوا» فی سبیل الله، یعنی سبیلالله باشد، رابطوا، مرابطه، انسجام و آمادگی و وحدت نباشد شکست میخورید. از آن طرف رابطوا باشد تشکیلات دارید، ارتباط دارید، همکاری میکنید اما فیسبیلالله نباشد دنبال اهداف شخصی، نژادی، مالی، پولی، شهرت باشید باز هم شکست میخورید یعنی به آن نتیجه نمیرسید یعنی باید هم رابطوا باشد و هم فیسبیل الله. بعد از این میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون.» حالا امید به رستگاری هست. اینهایی تبیینهایی برای این آیه است.
جمعبندی کنیم، صبر جمعی و فردی و ارتباط تشکیلاتی، سازماندهی محکم و نفوذناپذیر. اولاً بدون ایمان نمیشود. «یا ایها الذین آمنوا» آنهایی که ایمان را برگزیدند و انتخاب کردند. این شرط اول است باید به هدف ایمان داشته باشید بدون ایمان نمیشود صبر کرد و نمیتوانیم مقاومت کنیم. بدون ایمان نمیتوانیم متحد بمانیم وسطهایش خودمان با خودمان دعوایمان میشود. سر غنایم، سر شهرت. پس اول: «یا ایها الذین آمنوا» میفرماید اگر میخواهید مقاوت کنید باید ایمان داشته باشید و معنوی باشید. هدف معنوی داشته باشید نه هدف مادی. امام(ره) میگفت اگر هدف معنوی داشته باشید شکستتان هم پیروزی است. اگر هدفتان مادی باشد پیروزیتان هم شکست است و این خیلی حرف مهمی است. میخواهید قوی باشید و بتوانید مقاومت کنید و تا آخر هم متحد بمانید با همدیگر سر دنیا دعوایتان نشود اول مسئله ایمان را حل کنید که به چه ایمان دارید؟ اینها را باور کردید یا نه؟ اینها شعار است؟ لغلغه زبان است؟ شعار است؟ ادا است؟ یا نه واقعاً این حرفها را فهمیدی و باور کردی؟ این مسئله ایمان و باور است. یعنی کار در حوزه معارفی و آگاهیبخشی بین نیروها. باید به پرسشهایشان جواب داد. سؤالات معرفتی و فکری دارد، سؤالات سیاسی اجتماعی دارد، سؤالات مختلفی دارند باید به آنها جواب داد. اگر او پاسخ سؤالاتش را نداند مقاومت نمیکند. باید کنار آنها بروید فرماندهان کنار نیروهایشان بروند و به سؤالاتشان جواب بدهند ابهاماتشان را برطرف کنند در جنگ جمل یا جنگ صفین است، به نظرم جنگ جمل است که حضرت امیر(ع) در خط مقدم درگیر است یک دفعه یک نفر میآید سؤال از توحید میپرسید. یکی از رزمندگان به او میگوید جای این سؤال اینجاست نیست قبلش باید میپرسیدی نه اینجا وسط درگیری و جنگ بپرسی، داریم میکشیم و کشته میشویم حالا آمدی پرسش و پاسخ راه انداختی؟ حضرت امیر(ع) میفرماید درست است باید قبلش بپرسند اما «لک حق المسئله» تو حق سؤال داری. و خیلی مهم است وسط جنگ، او را کنار میکشند سؤالش را مطرح میکند و امام(ع) جواب میدهد.
اگر میخواهیم مرزهایمان و هویت ملی و قدرتمان حفظ شود باید مسئله ایمان را تا میتوانیم تقویت کنیم. ایمان هم با زور نمیآید! نه با زور میآید و نه با زور میرود. ایمان با آگاهی و اعتماد میآید با سلب آگاهی و سلب اعتماد هم میرود. این یک نکته در آیه.
نکته دیگر در آیه این است که «اصبروا» نباشد «صابروا» نمیشود. یعنی اگر مقاومت فردی و قدرت معنوی در افرادی بوجود نیاید آنها نمیتوانند جامعه را مقاوم کنند یک عدهای باید تربیت شوند اینها به آنهایی که ضعیفتر هستند کمک کنند و همه را اهل مقاومت و اتحاد کنند.
نکته بعدی، بعضیها گفتهاند این «صابروا» و «رابطوا» چون مفاعله دوطرفه است، چطور دشمن شما هنوز دارد با شما میجنگد و خسته نشده، شما چرا خسته شدید؟ «صابروا» و «رابطوا» یعنی دشمن که دارد صبر میکند و هنوز هم تشکیلات دارد و دارد ادامه میدهد دشمن که دست از دشمنیاش برنداشته، شما چرا شل و سست شدید؟ شما چرا از صبر و مصابره و مرابطه دست برمیدارید؟ این هم یک معنای دیگر. یک جا قرآن میفرماید بعضی از رزمندگان میگفتند آقا چقدر شهید و مجروح دادیم خیلی ضربه خوردیم، آیه نازل شد که حداقلش این است که اگر مادی محاسبه کنید همانقدر که شما ضربه خوردید و مجروح شدید خب آنها هم شدهاند! مگر شما باید زودتر از آنها از پا دربیایید؟ چطور کفار و دشمن هنوز خسته نشده؟ شما چرا خسته شدید؟ چطور آنها شک نمیکنند چرا شما شک کردید؟ آنها هنوز دارند میزنند مأیوس نشدند شماها برای چه مأیوس شدید؟ مصابره و مرابطه یعنی چرا از دشمنتان کم میآورید؟ آنها 40 سال است دارند علیه شما توطئه میکنند و خسته نشدند دارند ادامه میدهند شما از دفاع از خودتان خسته شدید؟ اگر آنها به شما ضربه زدند قرآن میفرماید شما هم به آنها ضربه زدید. جرح و جراحت، اگر شما خونریزی دارید او هم دارد، برای چه تو زودتر از او تسلیم میشوی؟ این هم یک معنا که بعضیها میگویند آقا بس است دیگر! چقدر شعار؟ چقدر مقاومت؟ بس است تسلیم شویم. هزینه سازش از هزینه چالش کمتر است! نه، هزینه چالش از هزینه سازش کمتر است. هزینه سازش بیشتر است. وقتی سازش میکنید و تسلیم میشوید هزینههای خیلی سنگینتری باید بدهی. دور و برت را نگاه کن تا ببینی.
نکته بعدی در این آیه این است که مسلمانها مشکلات همدیگر را تحمل کنند. مصابره، صابروا، همدیگر را تنها نگذارید. مصابره، صابروا یعنی اگر یک کسانی ضربه خوردند شما ضربه نخوردی، نگو این مشکل توست، به کمک او بروید. اگر یک جایی یک کسانی کم آوردند نگویید ما که کم نیاوردیم، نه، به کمک او بروید. همدیگر را تنها نگذارید. این هم یک معنای مصابره که مشکلات همدیگر را تحمل کنید و به همدیگر روحیه بدهید. میبینید بعضیها قبلاً انقلابی بودند، طرف رزمنده و مبارز بوده حالا وا داده، میفرماید صابروا یعنی تنهایش نگذارید، نگذارید روحیه او خراب شود دور و برش را بگیرید. بگویید محکم باش همه با هم هستیم در حضور خداییم به وظایفمان عمل میکنیم انشاءالله به نتیجه میرسیم. نتیجه اصلی هم عمل به وظیفه است. صابروا یک معنیاش این است کسانی که بریدند تا میتوانید بروید آنها را حفظ کنید به آنها انگیزه بدهید که وا ندهد و محکم باشد. در مرابطه هم یعنی اسلام فقط یک دین فردی نیست بلکه یک دین جمعی هم هست. رابطوا، ارتباطات اجتماعی، انسجام، همکاری، تشکیلات، وحدت، تنها تنها نه. اجتماعی، این هم یک معنای دیگر که ارتباط با مردم، هم ارتباط با خدا، هم ارتباط با مردم. همه چیز و ارتباطها را حفظ کردن.
معنی دیگر و فایده دیگر و برداشت دیگر از این آیه این است که، تشکیلات و شعار مقاومت و انقلابی باید در مسیری باشد که بلافاصله بعدش میفرماید: «اتقوالله» در مسیر تقوا باشد یعنی هدف باید خدا باشد و الا دشمن شما هم دارد مقاومت میکند. دشمن شما هم، هم صبر دارد، هم مصابره دارد و هم مرابطه دارد او هم دارد همین کارها را میکند، او هم تشکیلات دارد، نظم دارد، 8 سال او با شما جنگید شما چرا وا بدهید؟ آمریکا 40 سال است میخواهد براندازی کند چرا شما وا میدهید؟ او که شک نکرده و هنوز دارد هزینه میدهد! خودش گفت ما 7 تریلیون دلار در منطقه خرج کردیم آخرش عراق و سوریه و منطقه از دست ما خارج شد و تقریباً وارد اردوگاه اسلام و انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی شدیم. این خیلی مهم است که چرا از دشمنانتان کم میآورید؟ آنها هم دارند صبر میکنند. اگر 40 سال است دارید با او مبارزه میکنید خب او هم 40 سال است دارد با شما مبارزه میکند. او که دارد صبر و مقاومت میکند، آنها که مقاومت فردی و جمعی میکنند، آنها که مرابطه و تشکیلات دارند چرا شما کم میآورید؟ ادامه دارید و هدفتان الله باشد. و در این آیه معلوم میشود که همه مؤمنین باتقوا نیستند. لذا میگوید «یا ایها الذین آمنوا» ای مؤمنین «إتقوالله» تقوا داشته باشید. یعنی ما میتوانیم مذهبیهایی باشیم که زیارت میرویم عزاداری میکنیم، حتی نماز هم میخوانیم، حج میرویم، بعضی مناسک را انجام میدهیم ولی تقوا نداریم. لذا میگوید اگر هر مؤمنی تقوا داشت چرا میگوید ای آنهایی که ایمان آوردند تقوا داشته باشید معنیاش چیست؟ معنیاش این است که بخشی از شما مؤمنین یعنی ماها بیتقوا هستیم! یعنی هدفتان خدا نیست بازی درمیآورید! او معیار شما نیست، خالص نیستید، دنبال منافع خودتان هستید منتهی با ادبیات مذهبی و ریش و... تقوا ندارید. میفرماید آن وقتی که جان و مالتان و آبرویتان و آسایشتان به خطر میافتد آنجا چه چیزی را انتخاب میکنید؟ آنجا تقوا معلوم میشود. ببینید ما الآن اختلاسچی نیستیم. چرا نیستیم؟ چون وقتی کسی امکان اختلاس ندارد هنوز معلوم نیست که این اهل اختلاس هست یا نیست؟ مثلاً کسی تا الآن به بنده پیشنهاد رشوه نداده باشد، هنوز معلوم نیست که من رشوهگیر هستم یا نیستم؟ وقتی پیشنهادش را بدهند من بتوانم بگیرم یا نه، آنجا معلوم میشود که ما تقوا داریم یا نداریم؟ یعنی من اهل رشوه هستم یا نه؟ آقا فلانکس بدچشم و بیناموس نیست. هنوز معلوم نیست، فرصت آن پیش آمده و نبوده یا نه، هنوز فرصت آن پیش نیامده است؟ آقا ما همه شجاع هستیم! زمان صلح همه شجاع هستند! زمان جنگ است که باید بگردیم شجاع پیدا کنیم. وقتی نمیتوانیم دزدی کنیم یا خیانت کنیم هنوز معلوم نیست خائن هستیم یا نیستیم؟ پیشنهاد خیانت بشود، امکان خیانت باشد آنجا تازه معلوم میشود چه کسی خائن است یا نیست؟
بنابراین قرآن میفرماید ای مؤمنین، ای کسانی که همهتان ظاهراً در یک اردوگاه هستید «إتقواالله» آدم باشید، در انتخابهایتان واقعی دیندار باشید. و این تقوا بعد از خطاب به مؤمنین میآید و بعد از صبر و مقاومت و ارتباط میآید.
ببینید تا الآن ما 10- 20 نتیجه از این آیه یک سطری گرفتیم که چقدر در آن پیام و نکته است. باز هم هست چون وقت نیست من یکی دو مورد دیگر آن را میگویم به بقیهاش نمیرسم. شکیبایی جمعی، اتحاد هدفدار و معنوی، که البته همه اینها معنی دارد اینطور نیست که هرکسی را بگوییم صبور باش او هم بگوید چشم! اولین سؤالش این است که من برای چه باید صبور باشم و مقاومت کنم؟
ببینید زمان جنگ – حالا من برای جوانترها که نبودند میگویم آنهایی که مسنتر هستند خودشان بودند- همان زمان جنگ همه حرف میزدند اما کل ملت که نبودند و خیلیها نمیآمدند. شما در فامیلهای خودتان، در هر فامیلی 30- 40 تا خانواده بودند که فقط 2- 3تا از خانوادهها بچههایشان به جبهه میرفتند بقیه نمیرفتند یا فقط میگفتند موفق باشید بعضیهایشان که متلک هم میگفتند که تا کی؟ ما یک آشنایی داشتیم هر وقت عملیات میشد و من چندین بار مجروح شدم میآمدم او هم به عیادت میآمد به عنوان دلسوزی میگفت تا کی؟ خسته شدیم؟ من دفعه آخر که به امام(ره) متلک گفت عصبانی شدم گفتم جبهههایش را ما میرویم تو خسته میشوی؟ تو که اصلاً جبهه نمیروی چطوری است که تو خسته شدی؟ یک عده دیگر میروند یک عده دیگر خسته میشوند. اینها هزینه این آگاهی و این اتحاد و مقاومت را باید پرداخت. هزینهاش در درجه اول اخلاص و طهارت حکومت و مسئولین است باید آدمهای سالم و پاکی باشند اگر در حکومت آدمهای فاسدی باشند ملت برای چه مقاومت کند نمیکند! اگر ببیند در حکومت، یا فرماندهانشان را بچهها میبینند. من یادم میآید فرماندهان و مسئولین ما که اکثرشان هم در عملیاتهای مختلف شهید شدند اینها از همه ماها هم بیشتر کار میکردند و هم کمتر میخوردند. فرمانده غواصهای کربلای 4 اول به بچهها گفت که نظافت دستشویی با من است! دستشوییها را خودش میرفت میشست میگفت با من است! غذا و میوه میآوردند اول به بچهها میداد ته جعبه اگر چیزی بود میوه پوسیدهای آشغالی چیزی میماند خودش برمیداشت. اگر بچهها اتاقشان گرم بود اجازه نمیداد توی اتاقش پنکه و کولر بیاورند. در خوردن آخر از همه بود در خطر جلوتر از همه بود. خب این آدم وقتی که به بچهها دستور میداد همه صددرصد قبول داشتند و تسلیم بودند برای این که میدیدند خودش صادق است. اما اگر ببینند که فرماندهانشان مشغول بخور و بخواب هستند امکانات و راحتی و تشکیلات دارند ولی اینها نه. آنها یک غذاهای خوب میخورند ولی اینها یک غذای دیگری میخورند. غذاهایشان با هم فرق میکند خوابگاهشان با هم فرق میکند. بعداً که در عملیات و جنگ به او بگویی برو جلو کشته شو شهید بشود او میگوید خودت برو جلو کشته بشو! خودت برو من نمیخواهم فعلاً بهشت بروم شما اگر راست میگویی و بهشت را قبول داری خودت برو! اما آن فرماندهی که به ما میگفت نظافت دستشویی با من، شب عملیات که بچهها لباس پوشیدند و میخواستیم وارد اروند شویم گفت که اگر دیدید محور خودتان را دارید خط میشکنید و محور بغلی نشکسته و تیربار هنوز دارد کار میکند مستقیم طرف آتش بروید مستقیم طرف تیربار بروید. هیچ کس آنجا نه خندید، نه شک کرد، نه گفت خودت برو طرف تیربار، برای این که خودش میرفت و خودش در همان عملیات شهید شد. شهید ستوده. خب اینجا از نیرویتان صبر فردی میخواهید، مصابره، صبر جمعی میخواهید، مرابطه میخواهید، میخواهید بایستند شهید شوند و عقب نروند، خودت باید این کاره باشی. ما زمان جنگ بنده طلبه بودم، ما هم طلبههایی داشتیم که جلوی گردانها حرکت میکردند خطرناکترین محورها بود رزمندهها به حرف اینها صددرصد عمل میکردند یعنی اگر واقعاً میگفت بایستید عقب نروید نمیرفتند معممین و آخوندهایی داشتیم که یا اصلاً نمیآمدند یا تا اهواز بیشتر نمیآمدند خط مقدمشان اهواز بود. سخنرانیهای خوب و قشنگی هم میکردند ولی بچهها گوش نمیکردند میگفتند تو آخوندی او هم آخوند است. فرماندهان هم همینطور هستند. فرماندهی که دنبال این است که به خودش خوش بگذرد کولرش چطور باشد، ماشینش، غذایش، به او احترام بگذارند نگذارند، تا آن فرماندهی که به قول قاسم سلیمانی به نیروهایش نمیگوید جلو بروید بلکه خودش جلوست به آنها میگوید بیایید. این شهید برونسی که حتماً اسم او را شنیدید فرمانده ما بود در بدر چهارراه خندق، شرق دجله، کنار جاده بصره – بغداد که همانجا مجروح شد و ماند و شهید شد، چون ما از سه طرف محاصره شده بودیم و بمباران شیمیایی کرده بودند و بچهها 72 ساعت زیر بمباران شیمیایی مقاومت کردند سلاح سبک تازه مهمات تمام شده بود خب عقب نمیرفتند. چند بار گفتند که عقب بیایید اسیر نشوید رادیو عراق برونسی را میگفت بروسلی! و برای سر بعضیها جایزه گذاشته بود یکی ایشان بود. ایشان کی بود؟ قبل از انقلاب یک کمی طلبهگی خوانده بود بنا بود هیچ جا هم آموزش نظامی ندیده بود کاری که عملیات میگذاشتند ایشان بحثهای عملیاتی میکردند ایشان وجب میکرد و میگفت من وجبهای خودم را قبول دارم. روی کارک عملیات وجب میکرد میگفت این مثلاً 22 کیلومتر یا 30 کیلومتر است بعد که محاسبه میکردند میدیدند واقعاً همین است. بعد از عقب به او گفتند تو یک وقت اسیر نشوی - مسئول تیپ بود - بیا عقب، گفت من بچههایم را اینجا نمیگذارم عقب بیایم یا با این بچهها اینجا میمانم همه با هم شهید میشویم یا با هم عقب میآییم. خب با هم شهید شدند. یعنی این که میفرماید صبر فردی، صبر جمعی، مرزبانی، اینها با شعار و دستور درست نمیشود. باید بداند که تبعیض نیست باید بداند فرماندهانش و روحانیونشان به حرفهایی که میزنند خودشان عقیده دارند خودشان عمل میکنند باید بدانند که چرا باید و پای چی میایستد؟ اگر الآن پاسگاه و پایگاهش را محاصره کردند این از خودش میپرسد من برای چه باید مقاومت کنم؟ برای چه کسی باید کشته شوم؟ برای چه باید کشته شوم؟ باید جواب این سؤالات را هم به لحاظ ذهنی، هم تحلیلی و هم قلبی داشته باشد اگر داشت مقاومت میکند. البته همه مثل هم نیستند. همان زمان جنگ هم گردان خطشکن که همه هم رزمنده بودند از بین 200- 300تا رزمنده 20تایشان واقعاً میجنگیدند بقیه نسبتاً سیاهی لشکر بودند با این که بچههای خیلی خوبی بودند از گردان 200- 300 نفره 20 نفر میجنگیدند. اگر این 10- 20 نفر شهید میشدند و عقب میرفتند بقیه هم میرفتند اگر اینها میایستادند بقیه هم معمولاً میایستادند. این همان صبر و مصابره و مرابطه است.
پس کلمه «صبر» یک کلمه عام است، مصادیق مختلف دارد. صبر در مصیبت. یعنی اگر یک ضربهای به شما زدند لت و پارتان کردند شروع نکنید ناله و جزع که دیدید چه شد؟ دیدید ضربه خوردیم و اینقدر تلفات دادیم؟ اینطوری نبود. محکم باشید. در یک عملیات دیگر ما مجروح شده بودیم نیرو کم بود 4تا گردان بعد از 48 ساعت به خط زدند، خب این گردانها تقریباً دو سوم نیروهایشان مجروح و شهید شدند و خیلی خسته بودند. نیرو پشت خط کم بود. این 4تا گردان عقب ماندند دوباره باقیمانده اینها با هم ادغام شدند و یک گردان و نیم شد. دوباره بچهها جلو رفتند. باز 24 ساعت – 48 ساعت درگیری بود و باز اینها یک سومشان مجروح شدند و شهید شدند. ما در بیمارستان همان منطقه و خط بودیم که پیام امام(ره) آمد و پشت بیسیمها و بلندگوها خواندند که کمربندهایتان را محکم ببندید بروید برای عملیات بعدی آماده شوید. این اصبروا و صابروا و رابطوا. وقتی این که چه کسی میگوید و چه میگوید و کجا میگوید؟ صبر در برابر ضرباتی که میخورید یعنی جزع و بیتابی نکنید. ما مجروح داشتیم من هم مجروح در خیبر دیدم که شکم او پاره شده بود رودههایش بیرون ریخته بود پایش هم قلم شده بود زانو برعکس، پا برعکس زانو برگشته بود که وقتی این افتاده بود پوتین او جلوی صورتش بود من مجروح شده بودم از ظهر تا غروب سه بار ترکش خوردم از بس آتش سنگین بود در منطقه القُرنه، ولی وقتی این را نگاه میکردم که بدنش تکه تکه و آش و لاش شده، آرام است و گاهی فقط یک نالهای میکند و الا هیچی. من از او خجالت میکشیدم و الا اگر او نبود خیلی داد و قال میکردم، تا میخواستم جیغ و داد کنم تا این را میدیدم میگفتم اگر این مجروح است تا چی هستی؟ خب این آدم را من دیدم که اصلاً نه عصبانی، نه جیغ، نه ناله، نه ترس، هیچی. همانجا هم شهید شد و جنازهاش همانجا ماند احتمالاً در همین مفقودینی که میآورند باشد. من او را نمیشناختم آنجا او را دیدم داشت شهید میشد رنگش سفید شده بود به ماها که یک عده مجروح کنارش افتاده بودیم گفت ماها که هیچ کدام عقب نمیرویم ولی اگر کسی بین شماها عقب رفت پیش امام رفتید بگویید که آقا ما را ببخش ما این خاکریز را نتوانستیم نگه داریم! داشت معذرتخواهی میکرد عوض این که طلبکار باشد داشت معذرتخواهی میکرد! خب زخمی هم داشتیم که چرا من را عقب نمیبرید. همه که مثل هم نبودند یک عدهای ضعیفتر بودند. آنهایی که قویتر بود مصابره، صابروا، اصبروا، خودت قوی باش و این آدمی که ضعیفتر است قوی کن و به او روحیه بده. یادم میآید یکی از همینها در یک عملیات دیگری زخمی شده بود البته توی سفیدرانش تیر خورده بود که خیلی درد میگیرد – البته توی سفیدران من تا حالا تیر نخورده- ولی شنیدم خیلی درد میگیرد و خونریزیاش هم بند نمیآید خب حالا ما 20- 30 کیلومتر آن طرف باتلاقهای هورالهویزه بودیم این طفلک خب حق هم داشت یا حسین میگفت وسطهایش دوتا جیغ هم میزد! ما یک پسرعمهای داشتیم که ایشان هم شیمیایی بود پیارسال شهید شد، او خودش آنجا بود مجروح شده بود، دو – سه بار به او گفت داد نزن کمین نزدیک است، دید فایدهای ندارد بعد به او گفت که دوتا شهید افتاده بودند به او گفت ببین اینها شهید شدند هیچی نمیگویند بعد تو زخمی شدی داد میزنی؟ این طفلک هم نمیدانم چه شد که صدایش را بند آورد وقتی بهش گفت اینها شهید شدند هیچی نمیگویند تو برای چه داد میزنی؟! حالا مقصود این است که صبر در مصیبت یعنی مدام جیغ بزن، ناله کن و بگوییم آی فلان شدیم نه، قوی باش. صبر در جنگ یعنی شجاع باش، نترس. در بلایا و مشکلات یعنی خسته نشو، وقتی یک مسئلهای طول میکشد خسته و آزرده نشو. صبر در مورد این که طرف حرف مفت میزند تو نزن، واکنش نشان نده، صبر یعنی کتمان کن. صبر هیچ جا به معنی سستی و بیخیالید نیست این که صبر کن توی سرت بزنند! نه، اصلاً صبر به این معنا نیست. صبر به معنی ظلمپذیری نیست. معنی صبر را درست بفهمیم. ربط هم یعنی مرابطه. ربط یعنی بستن، هرکسی هرجا ببندد و پناه بگیرد، حصاری تشکیل بدهد دژ دفاعی تشکیل بدهد این مرابطه میشود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی